خوشبختی یعنی به بهونه عصرونه خوردن تموم اعضای خانوادت رو گرد هم ببینی.
خوشبختی یعنی وقتی با سرعت 150 رانندگی میکنی و یهو مجبوری ترمز بگیری تا به پیرمرد کنار خیابون نزنی و ماشین خودت هم کله پا نشده یه نفس عمیق از ته دل میکشی که بی احتیاطی تو به عذاب وجدانت تبدیل نشد.
خوشبختی یعنی وقتی به بیمارستان میری فقط واسه چکاپ کردن خودت و سرماخوردگی و این چیزهاست نه دیالیز شدن و جراحی اعصاب و…
خوشبختی یعنی اگه بعضی وقتها اون قدر سر مامان و بابات شلوغه که همه چیز یادشون رفته تو بی خیال نت و فیس بوک و چت کردن بشی و داداش کوچیکت رو که یه هفته تو خونه مونده پارک و کافی شاپ ببری اون وقت میفهمی لبخندش چقدر برات باارزشه.
خوشبختی یعنی فقط 20000 تومان از پول توجیبی هر ماهت رو به شماره حساب موسسه مهر و شیرخوارگاه و…واریز کنی و کمتر با دوستات سینما و ایس پک و…بری .
خوشبختی یعنی به ملاقات اونایی که واسه امنیت و خوشبختی من و تو از جون و زندگیشون مایه گذاشتند و مثل بقیه اهل شعار و حرفهای بی سروته نبودند بریم …انصافا که این روزها تو این بازار کثیف سیاسی که تو مملکت راه افتاده خیلی تنها هستند.
خوشبختی یعنی وقتی صبح از خواب بیدار میشی یهو فکر میکنی 1 ساعت هم از امتحان گذشته به ساعت که نگاه میکنی هنوز 5 دقیقه به امتحان مونده واقعا خوشحال میشی…
به نظر من همیشه جایی برای شکرگذاری وجود داره همیشه مدیون خدامون هستیم البته اگه از اونایی نباشیم که همیشه نیمه خالی لیوان رو میبینند…
این داستان ادامه دارد……..
شما هم برای ادامه این داستان به من کمک کنید